داستان زندگی گراهام بل: از یتیمی تا بنیان‌گذار شرکت Microsoft - آکادمی 2080
× فروشگاه تغییر رمز تولیدمحتوا دعوت به همکاری قوانین تولید پروفایل راهنمای کاربران پرسش پاسخ سوابق سفارش تیکت سبد خرید
YOUR HTML GOES HERE
پروفایل بالا


مشاهده

آکادمی 2080 ، آموزشی با کیفیت برای همه

ارائه ی دوره های آنلاین و تخصصی - ارتقا شغلی ، دانشگاهی و آکادمیک

نام مقاله : داستان زندگی گراهام بل: از یتیمی تا بنیان‌گذار شرکت Microsoft


دوران کودکی و نابغگی:
گراهام بل، متولد 28 اکتبر 1955 در شهر سیاتل واقع در ایالت واشنگتن، آمریکا بود. وی از دوران کودکی با استعداد برجسته‌ای در حوزهٔ ریاضیات و علوم کامپیوتر برخوردار بود. او در سن 13 سالگی، با علاقه به کامپیوترها و برنامه‌نویسی، اولین پروژه‌های خود را شروع کرد.

دوران دانشجویی:
بل به دانشگاه هاروارد پذیرفته شد اما بعد از دو سال، به خاطر شغف برنامه‌نویسی و علاقه به دنیای کامپیوتر، تصمیم گرفت از دانشگاه خارج شود و شروع به کار در صنعت کامپیوتر کند.

تأسیس Microsoft:
در سال 1975، همراه با دوست دوران دانشجویی‌اش، پل الن، شرکت Microsoft را تأسیس کرد. اولین پروژه بل و پل، سیستم عامل BASIC برای Altair 8800 بود که به افتخار آن، Microsoft نام گرفت. این شروع، آغاز دوران جدیدی در تاریخ کامپیوترها بود.

رشد و توسعه:
مایکروسافت با گسترش فعالیت‌ها و تولید نرم‌افزارهای موفقی چون MS-DOS و Microsoft Windows، به یکی از بزرگترین شرکت‌های نرم‌افزاری جهان تبدیل شد. در سال 1986، مایکروسافت به بورس اوراق بهادار نیویورک (NASDAQ) عرضه شد و ارزش شرکت به طور قابل‌توجهی افزایش یافت.

خیریه و فعالیت‌های اجتماعی:
گراهام بل همواره به اعمال خیریه مشغول بود و به همراه همسرش، ملیندا گیتس، بنیان‌گذار بنیاد Bill & Melinda Gates Foundation شدند. این بنیاد با هدف ارتقاء سلامتی و تحصیلات در جوامع نیازمند، یکی از بزرگترین بنیادهای خیریه جهان است.

کنارآمدن با مایکروسافت:
در سال 2008، بل تصمیم به کناره‌گیری از سمت مدیرعامل مایکروسافت گرفت. او همچنان به عنوان نائب‌رئیس هیأت مدیره فعالیت‌هایی داشت.

واگذاری اموال:
در ماه مارس 2021، بل اعلام کرد که اقدام به واگذاری بزرگترین بخش از اموال خود به همسر و سه فرزندش کرده و تصمیم به اختصاص مبلغ زیادی از ثروت خود به امور خیریه گرفته است.

پایان داستان:
گراهام بل با تلاش، خلاقیت و علاقه به فعالیت‌های خیریه، به یکی از شخصیت‌های موفق و تأثیرگذار در تاریخ دنیای کامپیوتر تبدیل شد. او نمونه‌ای از این است که با توانایی، پشتکار، و کارآفرینی می‌توان به اهداف بلند دست پیدا کرد و به جامعه کمک کرد.







مدت : 0 دقیقه


دانلود فایل ها

برای این مجموعه فایل پیوست ارائه نشده است

موارد زیر را هم ببینید ، حدس می زنیم بپسندید

اینها هم توسط محمد جباری تهیه شده است


از جدیدترین های ما هم دیدن کنید

نظرات

به این مقاله امتیاز دهید
نظر یا سوال خود را بنویسید



برای ارسال نظر باید در سایت لاگین کرده باشید

ضررهای انجام چند کار همزمان برای مغز


شاید شما هم شنیده باشید که انجام دادن چندوظیفه با هم مشکل ساز است، اما نتایج تحقیقات جدید نشان می‌دهند که انجام دادن همزمان چند کار، عملکرد آدم را نابود می‌کند و تازه ممکن است به مغز هم آسیب وارد کند.


تحقیقی که در دانشگاه استنفورد در زمینه‌ی چندوظیفگی انجام شده است نشان می‌دهد که انجام دادن چند کار به صورت همزمان در مقایسه با تمرکز کردن روی یک کار، بهره‌وری کمتری در پی دارد. همچنین، محققان پی بردند کسانی که به صورت معمول در معرض بمبارانی از اطلاعات الکترونیکی از چندین و چند مسیر هستند، در مقایسه با آن افرادی که اول یک کار را تمام می‌کنند و بعد به سراغ کار بعدی می‌روند، نه قادرند به همان خوبی حواس‌شان را به کاری جمع کنند، نه از حافظه‌ی خوبی برخوردارند و نه اینکه موقع محول شدن یک وظیفه‌ی جدید عملکرد قابل قبولی نشان می‌دهند.

آیا چندوظیفگی مهارت است؟


اما اگر بعضی افراد به طرز خاصی از قدرت چندوظیفگی برخوردار باشند چه؟ دانشگاه استنفورد تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است. نحوه‌ی کار بدین صورت بود که پژوهشگران افراد را بر اساس میزان تمایل‌شان به چندوظیفگی به چند دسته تقسیم کردند. مقایسه‌هایی که بین این دسته‌ها صورت گرفت نشان داد آنهایی که بیشتر از همه به چندوظیفگی اعتقاد داشتند و تعداد کارهای بیشتری را به صورت همزمان انجام می‌دادند، از بابت کیفیت چندوظیفگی، در مقایسه با کسانی که دوست داشتند کارها را تک تک انجام بدهند، به مراتب بدتر بودند.

علت چه بود؟ کسانی که به چندوظیفگی خو گرفته بودند به این دلیل بدتر بودند که سخت‌تر می‌توانستند افکارشان را سازماندهی کرده و اطلاعات بی‌ربط را فیلتر کنند. در نتیجه هنگام محول شدن وظیفه‌‌ی جدید کُندتر عمل می‌کردند. ای دل غافل!

چندوظیفگی عملکرد و کارآمدی مغز را پایین می‌آورَد زیرا مغز فقط قادر است در یک زمان بر روی یک کار تمرکز کند. وقتی بخواهید همزمان 2 کار را با هم انجام بدهید، مغز فاقد این ظرفیت است که بخواهد هر دوی آنها را با موفقیت اجرا کند.

چندوظیفگی IQ را پایین می‌آورد

نتایج این تحقیقات دانشگاه استنفورد حاکی از ضررهای بیشتری هم بود. چندوظیفگی نه تنها باعث کند شدن سرعت آدم می‌شود، بلکه IQ را هم پایین می‌آورد. مطالعه‌ی دیگری که در دانشگاه لندن صورت گرفته بود نشان می‌داد شرکت‌کنندگانی که در طی انجام وظایفِ شناختی‌شان، چند وظیفه را یکجا انجام داده بودند، چنان نمرات IQ ضعیفی از خود به جای گذاشته بودند که انگار ماریجوانا کشیده بودند یا شب قبلش اصلا نخوابیده بودند. در این آزمایش IQ مردان بالغی که چند کار را به طور همزمان انجام داده بودند، 15 نمره افت کرده بود. یعنی میزان هوششان در حد یک بچه‌ی 8 ساله تنزل کرده بود.

پس دفعه‌‌ی بعد که خواستید وسط جلسه از فرصت استفاده کرده و ایمیلی برای رئیس‌تان بفرستید، یادتان باشد که ظرفیت شناختی مغزتان در حدی پایین آمده است که گویی به یک بچه‌ی 8 ساله سپرده‌اید تا آن نامه را برایتان بنویسد.

آسیب مغزی به خاطر چندوظیفگی


مدت‌ها بود که تصور می‌شد، آسیب‌های شناختی وارد شده به مغز در اثر چندوظیفگی، امری موقتی است، اما تحقیقات جدید خلاف این تصور را ثابت کرده است. پژوهشگران دانشگاه ساسکس انگلستان با گرفتن عکس MRI از مغز کسانی که از چند وسیله‌ی الکترونیکی به صورت همزمان استفاده می‌کنند (مثلا در حین تماشای تلویزیون، با گوشی پیامک می‌دهند)، دریافتند کسانی که چندین کار را یکجا انجام می‌‌دهند، در قشر کمربندی قُدامی مغزشان، تراکم سلولی کمتری مشاهده می‌شود (ناحیه‌ای از مغز که مسئول کنترل احساسات و شناخت و حس همدلی است).

البته در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتری هست تا دقیقا متوجه شویم که آیا چندوظیفگی از نظر فیزیکی به مغز آسیب می‌رساند یا نه (منهای این آسیب مغزیِ فعلی که آدم‌ها را مستعد به چند وظیفگی می‌کند) اما هر چه که هست می‌دانیم این کار آثار منفی‌ای از خود برجای می‌گذارد. کِپ کی لوه، متخصص اعصاب و روان و نویسنده‌ی ارشد تیم تحقیقاتی در زمینه‌ی عوارض چندوظیفگی می‌گوید: «به نظر من خیلی مهم است که این آگاهی را در بین مردم به وجود بیاوریم که بدانند این شیوه‌ی فعلی استفاده از وسایل الکترونیکی ممکن است منجر به تغییر نحوه‌ی فکر کردن‌مان بشود و احتمال دارد این تغییرات در سطح ساختار مغزی به وقوع بپیوندند.»

از این یافته‌های جدید چه چیزی می‌آموزیم؟
اگر مستعد این هستید که چند کار را یکجا انجام بدهید، فکر نکنید که زبل‌خان شده‌اید. چندوظیفگی عادت خوبی نیست که بخواهید با سر داخلش شیرجه بزنید. حداقل چیزی که از بابتش مطمئن هستیم این است که این کار باعث می‌شود کُند شویم و کیفیت عملکردمان پایین بیاید. حتی اگر بر فرض این کار هیچ آسیبی به مغز وارد نکند، عادت دادن خود به چندوظیفگی مثل بنزینی است که خالی کنیم بر روی آتشِ مشکلاتی از قبیل عدم تمرکز، عدم سازماندهی و عدم توجه به جزئیات.

به کار بردن چندوظیفگی در جلسات یا سایر موقعیت‌های اجتماعی نشان از کمبود خودآگاهی و اجتماع‌آگاهی دارد – دو مهارتِ مربوط به هوش هیجانی (EQ) که برخورداری از آنها برای موفق بودن در محیط کار بسیار حیاتی است. وبسایت TalentSmart با پژوهش بر روی بیش از 1 میلیون نفر به این نتیجه رسیده است که 90 درصد از آن افرادی که عملکرد خیلی خوبی در سر کار دارند، EQهای بالایی دارند. حالا اگر نتیجه‌ی این یافته‌ را بگذاریم کنار نتیجه‌های تحقیق دانشگاه ساسِکس که می‌گفت چندوظیفگی به قشر کمربندی قُدامی مغز آسیب می‌زند (یعنی معبد EQ در مغز)، آنگاه می‌توان گفت چندوظیفگی EQ را هم پایین می‌آورد.

پس هر موقع که خواستید چند وظیفه را یکجا با هم به سیخ بکشید، یادتان باشد که نه تنها دارید بر روی عملکرد لحظه‌ای خودتان اثر بدی می‌گذارید، بلکه ممکن است به آن قسمت از مغزتان هم که برای موفقیت‌های آتی به آن نیاز مبرم دارید، لطمه وارد کنید.

اینها را دیدین؟ ، امیدواریم مورد پسند شما باشند





  • 1
    1161652305 521