چطور با معلم بداخلاق کنار بیاییم؟ - آکادمی 2080
× فروشگاه تغییر رمز تولیدمحتوا دعوت به همکاری قوانین تولید پروفایل راهنمای کاربران پرسش پاسخ سوابق سفارش تیکت سبد خرید
YOUR HTML GOES HERE
پروفایل بالا


مشاهده

آکادمی 2080 ، آموزشی با کیفیت برای همه

ارائه ی دوره های آنلاین و تخصصی - ارتقا شغلی ، دانشگاهی و آکادمیک

نام مقاله : چطور با معلم بداخلاق کنار بیاییم؟


چطور با معلم بداخلاق کنار بیاییم؟


شاید معلم شما فقط کمی سهل‌انگار است و با بی‌حوصلگی تدریس می‌کند. شاید هم پرخاشگر و عصبانی است و بین دانش‌آموزان فرق می‌گذارد. در هر صورت باید بدانید چطور با معلم بدعنق خود رفتار کنید و همزمان در درس‌هایتان موفق باشید.

در ادامه طی 3 بخش به شما کمک می‌کنیم:

بخش اول: باید بدانید چطور با معلم‌تان برخورد کنید



مشکل اصلی را پیدا کنید

گاهی فقط یک رفتار ناخوشایند کافی است تا از تمام خصوصیات معلم خود متنفر شوید. اما باید منطقی باشید. به این فکر کنید دقیقاً کدام ویژگی رفتاری او مانع یادگیری شما است؟ کدام ویژگی فقط کمی آزاردهنده است؟ پیدا کردن مشکل اصلی، اولین قدم برای حل آن است.

فرض کنید معلمی دارید که جوک‌های بی‌مزه تعریف می‌کند و مشخص نمی‌کند کدام تکالیف درسی را باید انجام دهید. در مورد اول میتوانید به جوک‌های مسخره بی‌اعتنایی کنید. اما در مورد دوم از معلم بخواهید قبل از اتمام هر جلسه، تکالیف مربوطه را روی تخته‌ی کلاس بنویسد.

گاهی ممکن است با معلم‌های خیلی سخت‌گیر به مشکل بربخورید. مخصوصاً وقتی در شرایط آرام و بدون فشار و استرس، بهتر می‌توانید درس یاد بگیرید. با این وجود اگر معلم‌تان دانش‌آموزان را می‌ترساند و تحقیر می‌کند، بهتر است موضوع را با والدین یا یکی از مسئولین مدرسه در میان بگذارید.

رفتار خود را ارزیابی کنید

فکر کنید چه رفتار‌هایی دارید که باعث دلخوری بین شما و معلم‌تان می‌شود. یادتان باشد این که نحوه‌ی تدریس معلم خسته‌کننده یا نادرست است؛ به شما اجازه نمی‌دهد بی‌ادبی کنید و سر کلاس چرت بزنید. در این صورت باید از معلم خود معذرت‌خواهی کنید.

البته حواستان باشد معذرت خواهی خالصانه را با فرصتی برای نقد کردن او اشتباه نگیرید. مثلاً به جای اینکه بگویید:» ببخشید سر کلاس خوابم برد. به خاطر این بود که درس دادن شما خیلی کسل کننده است. «بهتر است بگویید:» ببخشید دیروز سر کلاس حواسم نبود. میدانم ریاضی درس مهمی است و می‌خواهم جبران کنم. «با معلم‌تان صحبت کنید

خیلی محترمانه بخواهید شما را راهنمایی کند. به تمام نصایح و انتقاداتش گوش دهید و با حالت تدافعی جواب ندهید. در عوض جملات خودش را تکرار کنید تا مطمئن شوید حرف‌هایش را درست متوجه شده‌اید. این را بدانید معلم‌ها همیشه از دانش‌آموزان فعال استقبال می‌کنند.

در طول ترم برای آمادگی در امتحانات برنامه‌ریزی کنید و از معلم‌تان بخواهید درباره‌ی برنامه‌ی درسی شما نظر دهد. مثلاً از او بپرسید:» تصمیم گرفتم فصل‌های مشخصی را دوباره بخوانم و خلاصه‌نویسی کنم تا برای امتحانات آمادگی بیشتری داشته باشم. نظر شما چیست؟ آیا روش خاصی را پیشنهاد می‌کنید؟ «این نوع راهنمایی خواستن بسیار موثرتر از پرسیدن سوالات کلی و تکراری است.

در مواقع لازم معلم‌تان را تشویق کنید

درست همان طور که معلم، شما را برای بهتر درس خواندن تشویق می‌کند. شما هم می‌توانید او را برای بهتر درس دادن تشویق کنید. ممکن است مدت زیادی طول بکشد، ولی در نهایت با این روش بهتر درس‌ها را متوجه می‌شوید و می‌توانید کلاس‌های خشک درسی را راحت‌تر تحمل کنید.

البته در تشویق کردن معلم، لازم است صادق باشید و خودشیرینی نکنید. خالصانه به یادگیری مطالب جدید علاقه نشان دهید. از معلم سوال‌های بی‌ربط و سطحی نپرسید. سوال‌هایی بپرسید که نشان می‌دهند به درس توجه دارید و واقعاً می‌خواهید یاد بگیرید. ضمناً از توضیحات خوب و صریح معلم تشکر کنید. مثلاً توضیحاتی که باعث شدند مسئله‌ای را که قبلاً بلد نبودید، یاد بگیرید.

بخش دوم: مسئول یادگیری خود باشید

روی موفقیت خودتان تمرکز کنید

زیاد به حس بدی که نسبت به معلم خود دارید، فکر نکنید. این کار فقط وقت‌تان را تلف می‌کند و باعث می‌شود از درس خواندن بیزار شوید. یادتان باشد مجبور نیستید با معلم‌تان دوست باشید. فقط کافی است روی یادگیری مطالب تمرکز کنید و سعی کنید صرف نظر از معلمی که دارید، دانش‌آموز موفقی باشید.

فقط به این دلیل که معلم‌تان را دوست ندارید، کم‌کاری نکنید



در هر شرایطی سعی کنید تمام تکالیف مقرر شده را انجام دهید و از کلاس عقب نمانید. گاهی وقتی تصمیم می‌گیرید در کلاس فعال باشید و به درس توجه کنید؛ مطالب را بهتر یاد می‌گیرید و این باعث می‌شود کم‌کم به معلم‌تان علاقمند شوید.

برای خودتان هدف تعیین کنید

اگر معلم خوب درس نمی‌دهد، خودتان باید مطالب را یاد بگیرید. اصلی‌ترین بخش خودآموزی، تعیین اهداف شخصی، اما واقع‌گرایانه است.

از منابع مختلف استفاده کنید. مثلاً از تسهیلات وبسایت‌های آموزشی کمک بگیرید. کتاب‌های آموزشی مختلف بخوانید و نمونه سوالات امتحانی حل کنید. برای خودتان هدف تعیین کنید که باید به 80درصد سوالات، پاسخ صحیح دهید.

از معلم‌های دیگر کمک بخواهید

اگر متوجه‌ی مطالبی که معلم‌تان درس می‌دهد نمی‌شوید، ویدئو‌های آموزشی معلمین دیگر را نگاه کنید یا از معلم خصوصی کمک بخواهید.

مثلاً اگر معلم زبان شما خوب درس نمی‌دهد، از معلم زبان‌های دیگری که در مدرسه هستند راهنمایی بخواهید.

به صورت گروهی مطالعه کنید

گروهی درس خواندن می‌تواند کمک بزرگی به شما بکند. زیرا وقتی مطلبی را از زبان فرد دیگری می‌شنوید؛ ممکن است بهتر متوجه‌ی آن شوید.

به طور چرخشی مباحث مهم درسی را با دوستان‌تان دوره کنید و برای همدیگر توضیح دهید. می‌توانید از روش‌های خلاقانه برای یادگیری استفاده کنید. مثلاً از کلمات کلیدی فلش کارت تهیه کنید تا بهتر در ذهن بمانند و از مطالب درسی سوال طراحی کنید و از هم امتحان بگیرید.

بررسی کنید که آیا دچار اختلال ناتوانی در یادگیری هستید

اگر مشکلات یادگیری شما تنها منحصر به یک معلم نیست و اساساً در خواندن، یادآوری مطالب، مسیریابی و نظم شخصی مشکل دارید؛ ممکن است در معرض اختلال ناتوانی در یادگیری باشید. ناتوانی‌های رایج یادگیری مانند اختلال دیسلکسی یا بدخوانی بر توانایی خواندن و پردازش زبان و احتلال نوشتارپریشی بر توانایی نوشتن اثر می‌گذارند.

این مسئله را با معلم یا مشاوری که به او اعتماد دارید در میان بگذارید. مدرسه موظف است کمک‌ها و تسهیلات لازم برای ادامه تحصیل شما را فراهم کند.

بخش سوم: والدین‌تان باید در جریان باشند



اگر لازم بود به والدین‌تان اطلاع دهید

اگر رفتار‌های معلم، شما را می‌ترساند یا باعث می‌شود مطالب را به سختی یاد بگیرید؛ به یکی از والدین‌تان اطلاع دهید. چند نمونه از رفتار‌هایی که نیاز به دخالت والدین دارند از این قرار است:

مدام فریاد کشیدن و تحقیر کردن دانش‌آموزان از روی عمد
گم کردن تکالیف درسی دانش‌آموزان و حاضر نشدن در کلاس‌های درس
تدریس با روش‌های نادرست
تعیین تکالیف درسی سخت بدون تدریس مطالب کلیدی
مشکل را برای والدین‌تان شرح دهید

مثال‌های واضح بزنید. فقط نگویید:» معلم من خوب درس نمی‌دهد «بگویید:» مباحث را درهم توضیح می‌دهد و مطالب سخت کتاب را فقط روخوانی می‌کند. هفته‌ی پیش به ما تمرینی داد که امروز سر کلاس، خودش هم نمی‌توانست آن را حل کند.


از والدین‌تان بخواهید با معلم‌تان صحبت کنند

والدین‌تان می‌توانند برای معلم‌تان ایمیل بفرستند و در مورد مشکلاتی که دارید با او صحبت کنند. البته بهتر است قبل از فرستادن ایمیل، آن را بخوانید تا مطمئن شوید والدین‌تان به درستی متوجه‌ی مشکل‌تان شده‌اند.

بهتر است قبل از مراجعه به دفتر مدیر، با خود معلم صحبت کنند

با این روش والدین در مورد رفتار و برخورد معلم پیش‌زمینه دارند و بهتر می‌توانند مشکل را با مدیر در میان بگذارند.

از والدین‌تان بخواهید به دفتر مدیر مراجعه کنند

اگر معلم جواب نداد و مسئله حل نشد و یا حتی شرایط بدتر شد، باید مدیر را در جریان بگذارید.





ضمنا

بد نیست این را هم مطالعه کنید که 




چطور خودمان را در دل معلم های بد اخلاق جا کنیم؟
برای این کار به چند راه حل کوچک ، اما موثر اشاره می کنیم و از آن ها بهره می گیریم تا بتوانیم  در نظر معلم به دانش آموز خوبی تبدیل شویم .

1.کلاس برای معلم است:


همه میدانیم که اختیار کلاس در دستان معلم است . یکی از بهترین راه حل ها این است که طبق خواسته های او در کلاس عمل کنیم . معمولاً همه ی معلم ها ، دانش آموزانی  را خوب تلقی می کنند که به حرف هایشان گوش میدهند و نظم کلاس را رعایت می کنند . مشق ها را انجام دهیم و سر کلاس منظم بنشینیم . همین دو کار خیلی ساده می تواند نظر معلم را جلب کند که با ما بهتر رفتار کند .

2.شکار فعالیت های اضافه از معلم های بد اخلاق:


معمولاً هر چند وقت یکبار ، معلم ها تکالیف اضافه ای را در نظر می گیرند و در کلاس اعلام می کنند که چه کسی دوست دارد انجام این تکلیف را قبول کند. قبول کردن این فعالیت های اضافه و به خوبی انجام دادنش می تواند دید معلم را نسبت به ما عوض کند . تحقیق ، یکی از رایج ترین  فعالیت های اضافه ای است که معلم ها در نظر می گیرند . در اکثر اوقات معلم ها نمره ای را هم برای این فعالیت های اضافه به ما می دهند . یک معامله ی دوسر سود . هم دید معلم نسبت به ما عوض  می شود و هم نمره ای به ما اضافه می شود .

توسط ای دو راه کوچک میتوانید خیلی راحت خودتان را در دل معلم جا کنید . اما برخی معلم ها آنقدر سمج هستند که واقعاً نمیتوان در دل آن ها خود را جا کرد . سوال مهم این است که چگونه باید با اینگونه معلم ها برخورد کرد؟

اگر تمام راه حل های قبلی را انجام دادید اما به نتیجه نرسیدید پیشنهاد می کنیم که از راه  منطقی وارد شوید . در این قسمت هم دو مورد ارائه می دهیم که به احتمال بسیار زیاد با انجام این دو مورد می توانید با معلم های بد اخلاق برخورد کنید.

3.همه با هم ! گروه تاثیر بیشتری دارد:


همیشه اگر درخواست ها توسط تعداد زیاد آدم انجام شود ، تاثیر بیشتری حاصل می شود . احتمالاً اگر تنهایی به اتاق مدیر مدرسه مراجعه کنید و بگویید فلان معلم رفتارش با بچه ها بد است ، مدیر چنین چیزی را قبول نمیکند . اگر همین کار را به اتفاق تمام بچه هایی که معتقد هستند فلان معلم بد اخلاق است انجام دهید به احتمال بسیار زیاد نتیجه ی بهتری خواهید گرفت .برای مثال می توانید نامه ای آماده کنید و درخواست خود را درون آن بنویسید و از همه ی بچه ها بخواهید که پای آن را امضا کنند . یا حتی می توانید گروهی به اتاق مدیر بروید و یک نفر که میتواند مشکل را به خوبی مطرح کند را مسئول توضیح دادن مشکل کنید (می توانید آن فرد خودتان باشید) و با مدیر صحبت کنید و بقیه بچه ها هم حرف شما را تصدیق کنند و بگویند بله درست است .

4.خانواده بهترین پشتیبان است :


در صورتی که بازهم مدیر اقدامی نکرد می توانید این راه حل را بکار بگیرید . معمولاً وقتی پای پدرو مادر برای این کار به مدرسه باز شود ، مدیر مدرسه حتماً اقدامی خواهد کرد . کافی است این موضوع را با خانواده ی خود مطرح کنید . بگویید که فلان معلم بد اخلاق است . از اقدامات خودتان هم که انجام دادید تا در کلاس بهترین باشید و نظر معلم را جلب کنید به خانواده بگویید( دقت کنید که واقعاً باید این کار ها را انجام داده باشید) . مثلاً بگویید من همه ی مشق هایم را انجام میدهم ، سر کلاس منظم می نشینم و….. . از ناراضی بودن همکلاسی هایتان هم برای خانواده بگویید تا آن ها را مجاب کنید که به مدرسه بیایند و با مدیر در مورد معلم بد اخلاق صحبت کنند .

اگر نمی توانید والدین خود را مجاب کنید با تهیه ی محصول زیر خواهید توانست به راحتی والدین خود و حتی اطرافیان خود را هم در هر مسئله ای مجاب کنید و با آن ها توافق کنید 






مدت : 0 دقیقه


دانلود فایل ها

برای این مجموعه فایل پیوست ارائه نشده است

موارد زیر را هم ببینید ، حدس می زنیم بپسندید


اینها هم توسط محمد جباری تهیه شده است


از جدیدترین های ما هم دیدن کنید

نظرات

به این مقاله امتیاز دهید
نظر یا سوال خود را بنویسید



برای ارسال نظر باید در سایت لاگین کرده باشید

ضررهای انجام چند کار همزمان برای مغز


شاید شما هم شنیده باشید که انجام دادن چندوظیفه با هم مشکل ساز است، اما نتایج تحقیقات جدید نشان می‌دهند که انجام دادن همزمان چند کار، عملکرد آدم را نابود می‌کند و تازه ممکن است به مغز هم آسیب وارد کند.


تحقیقی که در دانشگاه استنفورد در زمینه‌ی چندوظیفگی انجام شده است نشان می‌دهد که انجام دادن چند کار به صورت همزمان در مقایسه با تمرکز کردن روی یک کار، بهره‌وری کمتری در پی دارد. همچنین، محققان پی بردند کسانی که به صورت معمول در معرض بمبارانی از اطلاعات الکترونیکی از چندین و چند مسیر هستند، در مقایسه با آن افرادی که اول یک کار را تمام می‌کنند و بعد به سراغ کار بعدی می‌روند، نه قادرند به همان خوبی حواس‌شان را به کاری جمع کنند، نه از حافظه‌ی خوبی برخوردارند و نه اینکه موقع محول شدن یک وظیفه‌ی جدید عملکرد قابل قبولی نشان می‌دهند.

آیا چندوظیفگی مهارت است؟


اما اگر بعضی افراد به طرز خاصی از قدرت چندوظیفگی برخوردار باشند چه؟ دانشگاه استنفورد تحقیقاتی در این زمینه انجام داده است. نحوه‌ی کار بدین صورت بود که پژوهشگران افراد را بر اساس میزان تمایل‌شان به چندوظیفگی به چند دسته تقسیم کردند. مقایسه‌هایی که بین این دسته‌ها صورت گرفت نشان داد آنهایی که بیشتر از همه به چندوظیفگی اعتقاد داشتند و تعداد کارهای بیشتری را به صورت همزمان انجام می‌دادند، از بابت کیفیت چندوظیفگی، در مقایسه با کسانی که دوست داشتند کارها را تک تک انجام بدهند، به مراتب بدتر بودند.

علت چه بود؟ کسانی که به چندوظیفگی خو گرفته بودند به این دلیل بدتر بودند که سخت‌تر می‌توانستند افکارشان را سازماندهی کرده و اطلاعات بی‌ربط را فیلتر کنند. در نتیجه هنگام محول شدن وظیفه‌‌ی جدید کُندتر عمل می‌کردند. ای دل غافل!

چندوظیفگی عملکرد و کارآمدی مغز را پایین می‌آورَد زیرا مغز فقط قادر است در یک زمان بر روی یک کار تمرکز کند. وقتی بخواهید همزمان 2 کار را با هم انجام بدهید، مغز فاقد این ظرفیت است که بخواهد هر دوی آنها را با موفقیت اجرا کند.

چندوظیفگی IQ را پایین می‌آورد

نتایج این تحقیقات دانشگاه استنفورد حاکی از ضررهای بیشتری هم بود. چندوظیفگی نه تنها باعث کند شدن سرعت آدم می‌شود، بلکه IQ را هم پایین می‌آورد. مطالعه‌ی دیگری که در دانشگاه لندن صورت گرفته بود نشان می‌داد شرکت‌کنندگانی که در طی انجام وظایفِ شناختی‌شان، چند وظیفه را یکجا انجام داده بودند، چنان نمرات IQ ضعیفی از خود به جای گذاشته بودند که انگار ماریجوانا کشیده بودند یا شب قبلش اصلا نخوابیده بودند. در این آزمایش IQ مردان بالغی که چند کار را به طور همزمان انجام داده بودند، 15 نمره افت کرده بود. یعنی میزان هوششان در حد یک بچه‌ی 8 ساله تنزل کرده بود.

پس دفعه‌‌ی بعد که خواستید وسط جلسه از فرصت استفاده کرده و ایمیلی برای رئیس‌تان بفرستید، یادتان باشد که ظرفیت شناختی مغزتان در حدی پایین آمده است که گویی به یک بچه‌ی 8 ساله سپرده‌اید تا آن نامه را برایتان بنویسد.

آسیب مغزی به خاطر چندوظیفگی


مدت‌ها بود که تصور می‌شد، آسیب‌های شناختی وارد شده به مغز در اثر چندوظیفگی، امری موقتی است، اما تحقیقات جدید خلاف این تصور را ثابت کرده است. پژوهشگران دانشگاه ساسکس انگلستان با گرفتن عکس MRI از مغز کسانی که از چند وسیله‌ی الکترونیکی به صورت همزمان استفاده می‌کنند (مثلا در حین تماشای تلویزیون، با گوشی پیامک می‌دهند)، دریافتند کسانی که چندین کار را یکجا انجام می‌‌دهند، در قشر کمربندی قُدامی مغزشان، تراکم سلولی کمتری مشاهده می‌شود (ناحیه‌ای از مغز که مسئول کنترل احساسات و شناخت و حس همدلی است).

البته در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتری هست تا دقیقا متوجه شویم که آیا چندوظیفگی از نظر فیزیکی به مغز آسیب می‌رساند یا نه (منهای این آسیب مغزیِ فعلی که آدم‌ها را مستعد به چند وظیفگی می‌کند) اما هر چه که هست می‌دانیم این کار آثار منفی‌ای از خود برجای می‌گذارد. کِپ کی لوه، متخصص اعصاب و روان و نویسنده‌ی ارشد تیم تحقیقاتی در زمینه‌ی عوارض چندوظیفگی می‌گوید: «به نظر من خیلی مهم است که این آگاهی را در بین مردم به وجود بیاوریم که بدانند این شیوه‌ی فعلی استفاده از وسایل الکترونیکی ممکن است منجر به تغییر نحوه‌ی فکر کردن‌مان بشود و احتمال دارد این تغییرات در سطح ساختار مغزی به وقوع بپیوندند.»

از این یافته‌های جدید چه چیزی می‌آموزیم؟
اگر مستعد این هستید که چند کار را یکجا انجام بدهید، فکر نکنید که زبل‌خان شده‌اید. چندوظیفگی عادت خوبی نیست که بخواهید با سر داخلش شیرجه بزنید. حداقل چیزی که از بابتش مطمئن هستیم این است که این کار باعث می‌شود کُند شویم و کیفیت عملکردمان پایین بیاید. حتی اگر بر فرض این کار هیچ آسیبی به مغز وارد نکند، عادت دادن خود به چندوظیفگی مثل بنزینی است که خالی کنیم بر روی آتشِ مشکلاتی از قبیل عدم تمرکز، عدم سازماندهی و عدم توجه به جزئیات.

به کار بردن چندوظیفگی در جلسات یا سایر موقعیت‌های اجتماعی نشان از کمبود خودآگاهی و اجتماع‌آگاهی دارد – دو مهارتِ مربوط به هوش هیجانی (EQ) که برخورداری از آنها برای موفق بودن در محیط کار بسیار حیاتی است. وبسایت TalentSmart با پژوهش بر روی بیش از 1 میلیون نفر به این نتیجه رسیده است که 90 درصد از آن افرادی که عملکرد خیلی خوبی در سر کار دارند، EQهای بالایی دارند. حالا اگر نتیجه‌ی این یافته‌ را بگذاریم کنار نتیجه‌های تحقیق دانشگاه ساسِکس که می‌گفت چندوظیفگی به قشر کمربندی قُدامی مغز آسیب می‌زند (یعنی معبد EQ در مغز)، آنگاه می‌توان گفت چندوظیفگی EQ را هم پایین می‌آورد.

پس هر موقع که خواستید چند وظیفه را یکجا با هم به سیخ بکشید، یادتان باشد که نه تنها دارید بر روی عملکرد لحظه‌ای خودتان اثر بدی می‌گذارید، بلکه ممکن است به آن قسمت از مغزتان هم که برای موفقیت‌های آتی به آن نیاز مبرم دارید، لطمه وارد کنید.

اینها را دیدین؟ ، امیدواریم مورد پسند شما باشند





  • 1
    9317986770 420