چطور با معلم بداخلاق کنار بیاییم؟ - آکادمی 2080
× فروشگاه تغییر رمز تولیدمحتوا دعوت به همکاری قوانین تولید پروفایل راهنمای کاربران پرسش پاسخ سوابق سفارش تیکت سبد خرید
YOUR HTML GOES HERE
پروفایل بالا


مشاهده

آکادمی 2080 ، آموزشی با کیفیت برای همه

ارائه ی دوره های آنلاین و تخصصی - ارتقا شغلی ، دانشگاهی و آکادمیک

نام مقاله : چطور با معلم بداخلاق کنار بیاییم؟


چطور با معلم بداخلاق کنار بیاییم؟


شاید معلم شما فقط کمی سهل‌انگار است و با بی‌حوصلگی تدریس می‌کند. شاید هم پرخاشگر و عصبانی است و بین دانش‌آموزان فرق می‌گذارد. در هر صورت باید بدانید چطور با معلم بدعنق خود رفتار کنید و همزمان در درس‌هایتان موفق باشید.

در ادامه طی 3 بخش به شما کمک می‌کنیم:

بخش اول: باید بدانید چطور با معلم‌تان برخورد کنید



مشکل اصلی را پیدا کنید

گاهی فقط یک رفتار ناخوشایند کافی است تا از تمام خصوصیات معلم خود متنفر شوید. اما باید منطقی باشید. به این فکر کنید دقیقاً کدام ویژگی رفتاری او مانع یادگیری شما است؟ کدام ویژگی فقط کمی آزاردهنده است؟ پیدا کردن مشکل اصلی، اولین قدم برای حل آن است.

فرض کنید معلمی دارید که جوک‌های بی‌مزه تعریف می‌کند و مشخص نمی‌کند کدام تکالیف درسی را باید انجام دهید. در مورد اول میتوانید به جوک‌های مسخره بی‌اعتنایی کنید. اما در مورد دوم از معلم بخواهید قبل از اتمام هر جلسه، تکالیف مربوطه را روی تخته‌ی کلاس بنویسد.

گاهی ممکن است با معلم‌های خیلی سخت‌گیر به مشکل بربخورید. مخصوصاً وقتی در شرایط آرام و بدون فشار و استرس، بهتر می‌توانید درس یاد بگیرید. با این وجود اگر معلم‌تان دانش‌آموزان را می‌ترساند و تحقیر می‌کند، بهتر است موضوع را با والدین یا یکی از مسئولین مدرسه در میان بگذارید.

رفتار خود را ارزیابی کنید

فکر کنید چه رفتار‌هایی دارید که باعث دلخوری بین شما و معلم‌تان می‌شود. یادتان باشد این که نحوه‌ی تدریس معلم خسته‌کننده یا نادرست است؛ به شما اجازه نمی‌دهد بی‌ادبی کنید و سر کلاس چرت بزنید. در این صورت باید از معلم خود معذرت‌خواهی کنید.

البته حواستان باشد معذرت خواهی خالصانه را با فرصتی برای نقد کردن او اشتباه نگیرید. مثلاً به جای اینکه بگویید:» ببخشید سر کلاس خوابم برد. به خاطر این بود که درس دادن شما خیلی کسل کننده است. «بهتر است بگویید:» ببخشید دیروز سر کلاس حواسم نبود. میدانم ریاضی درس مهمی است و می‌خواهم جبران کنم. «با معلم‌تان صحبت کنید

خیلی محترمانه بخواهید شما را راهنمایی کند. به تمام نصایح و انتقاداتش گوش دهید و با حالت تدافعی جواب ندهید. در عوض جملات خودش را تکرار کنید تا مطمئن شوید حرف‌هایش را درست متوجه شده‌اید. این را بدانید معلم‌ها همیشه از دانش‌آموزان فعال استقبال می‌کنند.

در طول ترم برای آمادگی در امتحانات برنامه‌ریزی کنید و از معلم‌تان بخواهید درباره‌ی برنامه‌ی درسی شما نظر دهد. مثلاً از او بپرسید:» تصمیم گرفتم فصل‌های مشخصی را دوباره بخوانم و خلاصه‌نویسی کنم تا برای امتحانات آمادگی بیشتری داشته باشم. نظر شما چیست؟ آیا روش خاصی را پیشنهاد می‌کنید؟ «این نوع راهنمایی خواستن بسیار موثرتر از پرسیدن سوالات کلی و تکراری است.

در مواقع لازم معلم‌تان را تشویق کنید

درست همان طور که معلم، شما را برای بهتر درس خواندن تشویق می‌کند. شما هم می‌توانید او را برای بهتر درس دادن تشویق کنید. ممکن است مدت زیادی طول بکشد، ولی در نهایت با این روش بهتر درس‌ها را متوجه می‌شوید و می‌توانید کلاس‌های خشک درسی را راحت‌تر تحمل کنید.

البته در تشویق کردن معلم، لازم است صادق باشید و خودشیرینی نکنید. خالصانه به یادگیری مطالب جدید علاقه نشان دهید. از معلم سوال‌های بی‌ربط و سطحی نپرسید. سوال‌هایی بپرسید که نشان می‌دهند به درس توجه دارید و واقعاً می‌خواهید یاد بگیرید. ضمناً از توضیحات خوب و صریح معلم تشکر کنید. مثلاً توضیحاتی که باعث شدند مسئله‌ای را که قبلاً بلد نبودید، یاد بگیرید.

بخش دوم: مسئول یادگیری خود باشید

روی موفقیت خودتان تمرکز کنید

زیاد به حس بدی که نسبت به معلم خود دارید، فکر نکنید. این کار فقط وقت‌تان را تلف می‌کند و باعث می‌شود از درس خواندن بیزار شوید. یادتان باشد مجبور نیستید با معلم‌تان دوست باشید. فقط کافی است روی یادگیری مطالب تمرکز کنید و سعی کنید صرف نظر از معلمی که دارید، دانش‌آموز موفقی باشید.

فقط به این دلیل که معلم‌تان را دوست ندارید، کم‌کاری نکنید



در هر شرایطی سعی کنید تمام تکالیف مقرر شده را انجام دهید و از کلاس عقب نمانید. گاهی وقتی تصمیم می‌گیرید در کلاس فعال باشید و به درس توجه کنید؛ مطالب را بهتر یاد می‌گیرید و این باعث می‌شود کم‌کم به معلم‌تان علاقمند شوید.

برای خودتان هدف تعیین کنید

اگر معلم خوب درس نمی‌دهد، خودتان باید مطالب را یاد بگیرید. اصلی‌ترین بخش خودآموزی، تعیین اهداف شخصی، اما واقع‌گرایانه است.

از منابع مختلف استفاده کنید. مثلاً از تسهیلات وبسایت‌های آموزشی کمک بگیرید. کتاب‌های آموزشی مختلف بخوانید و نمونه سوالات امتحانی حل کنید. برای خودتان هدف تعیین کنید که باید به 80درصد سوالات، پاسخ صحیح دهید.

از معلم‌های دیگر کمک بخواهید

اگر متوجه‌ی مطالبی که معلم‌تان درس می‌دهد نمی‌شوید، ویدئو‌های آموزشی معلمین دیگر را نگاه کنید یا از معلم خصوصی کمک بخواهید.

مثلاً اگر معلم زبان شما خوب درس نمی‌دهد، از معلم زبان‌های دیگری که در مدرسه هستند راهنمایی بخواهید.

به صورت گروهی مطالعه کنید

گروهی درس خواندن می‌تواند کمک بزرگی به شما بکند. زیرا وقتی مطلبی را از زبان فرد دیگری می‌شنوید؛ ممکن است بهتر متوجه‌ی آن شوید.

به طور چرخشی مباحث مهم درسی را با دوستان‌تان دوره کنید و برای همدیگر توضیح دهید. می‌توانید از روش‌های خلاقانه برای یادگیری استفاده کنید. مثلاً از کلمات کلیدی فلش کارت تهیه کنید تا بهتر در ذهن بمانند و از مطالب درسی سوال طراحی کنید و از هم امتحان بگیرید.

بررسی کنید که آیا دچار اختلال ناتوانی در یادگیری هستید

اگر مشکلات یادگیری شما تنها منحصر به یک معلم نیست و اساساً در خواندن، یادآوری مطالب، مسیریابی و نظم شخصی مشکل دارید؛ ممکن است در معرض اختلال ناتوانی در یادگیری باشید. ناتوانی‌های رایج یادگیری مانند اختلال دیسلکسی یا بدخوانی بر توانایی خواندن و پردازش زبان و احتلال نوشتارپریشی بر توانایی نوشتن اثر می‌گذارند.

این مسئله را با معلم یا مشاوری که به او اعتماد دارید در میان بگذارید. مدرسه موظف است کمک‌ها و تسهیلات لازم برای ادامه تحصیل شما را فراهم کند.

بخش سوم: والدین‌تان باید در جریان باشند



اگر لازم بود به والدین‌تان اطلاع دهید

اگر رفتار‌های معلم، شما را می‌ترساند یا باعث می‌شود مطالب را به سختی یاد بگیرید؛ به یکی از والدین‌تان اطلاع دهید. چند نمونه از رفتار‌هایی که نیاز به دخالت والدین دارند از این قرار است:

مدام فریاد کشیدن و تحقیر کردن دانش‌آموزان از روی عمد
گم کردن تکالیف درسی دانش‌آموزان و حاضر نشدن در کلاس‌های درس
تدریس با روش‌های نادرست
تعیین تکالیف درسی سخت بدون تدریس مطالب کلیدی
مشکل را برای والدین‌تان شرح دهید

مثال‌های واضح بزنید. فقط نگویید:» معلم من خوب درس نمی‌دهد «بگویید:» مباحث را درهم توضیح می‌دهد و مطالب سخت کتاب را فقط روخوانی می‌کند. هفته‌ی پیش به ما تمرینی داد که امروز سر کلاس، خودش هم نمی‌توانست آن را حل کند.


از والدین‌تان بخواهید با معلم‌تان صحبت کنند

والدین‌تان می‌توانند برای معلم‌تان ایمیل بفرستند و در مورد مشکلاتی که دارید با او صحبت کنند. البته بهتر است قبل از فرستادن ایمیل، آن را بخوانید تا مطمئن شوید والدین‌تان به درستی متوجه‌ی مشکل‌تان شده‌اند.

بهتر است قبل از مراجعه به دفتر مدیر، با خود معلم صحبت کنند

با این روش والدین در مورد رفتار و برخورد معلم پیش‌زمینه دارند و بهتر می‌توانند مشکل را با مدیر در میان بگذارند.

از والدین‌تان بخواهید به دفتر مدیر مراجعه کنند

اگر معلم جواب نداد و مسئله حل نشد و یا حتی شرایط بدتر شد، باید مدیر را در جریان بگذارید.





ضمنا

بد نیست این را هم مطالعه کنید که 




چطور خودمان را در دل معلم های بد اخلاق جا کنیم؟
برای این کار به چند راه حل کوچک ، اما موثر اشاره می کنیم و از آن ها بهره می گیریم تا بتوانیم  در نظر معلم به دانش آموز خوبی تبدیل شویم .

1.کلاس برای معلم است:


همه میدانیم که اختیار کلاس در دستان معلم است . یکی از بهترین راه حل ها این است که طبق خواسته های او در کلاس عمل کنیم . معمولاً همه ی معلم ها ، دانش آموزانی  را خوب تلقی می کنند که به حرف هایشان گوش میدهند و نظم کلاس را رعایت می کنند . مشق ها را انجام دهیم و سر کلاس منظم بنشینیم . همین دو کار خیلی ساده می تواند نظر معلم را جلب کند که با ما بهتر رفتار کند .

2.شکار فعالیت های اضافه از معلم های بد اخلاق:


معمولاً هر چند وقت یکبار ، معلم ها تکالیف اضافه ای را در نظر می گیرند و در کلاس اعلام می کنند که چه کسی دوست دارد انجام این تکلیف را قبول کند. قبول کردن این فعالیت های اضافه و به خوبی انجام دادنش می تواند دید معلم را نسبت به ما عوض کند . تحقیق ، یکی از رایج ترین  فعالیت های اضافه ای است که معلم ها در نظر می گیرند . در اکثر اوقات معلم ها نمره ای را هم برای این فعالیت های اضافه به ما می دهند . یک معامله ی دوسر سود . هم دید معلم نسبت به ما عوض  می شود و هم نمره ای به ما اضافه می شود .

توسط ای دو راه کوچک میتوانید خیلی راحت خودتان را در دل معلم جا کنید . اما برخی معلم ها آنقدر سمج هستند که واقعاً نمیتوان در دل آن ها خود را جا کرد . سوال مهم این است که چگونه باید با اینگونه معلم ها برخورد کرد؟

اگر تمام راه حل های قبلی را انجام دادید اما به نتیجه نرسیدید پیشنهاد می کنیم که از راه  منطقی وارد شوید . در این قسمت هم دو مورد ارائه می دهیم که به احتمال بسیار زیاد با انجام این دو مورد می توانید با معلم های بد اخلاق برخورد کنید.

3.همه با هم ! گروه تاثیر بیشتری دارد:


همیشه اگر درخواست ها توسط تعداد زیاد آدم انجام شود ، تاثیر بیشتری حاصل می شود . احتمالاً اگر تنهایی به اتاق مدیر مدرسه مراجعه کنید و بگویید فلان معلم رفتارش با بچه ها بد است ، مدیر چنین چیزی را قبول نمیکند . اگر همین کار را به اتفاق تمام بچه هایی که معتقد هستند فلان معلم بد اخلاق است انجام دهید به احتمال بسیار زیاد نتیجه ی بهتری خواهید گرفت .برای مثال می توانید نامه ای آماده کنید و درخواست خود را درون آن بنویسید و از همه ی بچه ها بخواهید که پای آن را امضا کنند . یا حتی می توانید گروهی به اتاق مدیر بروید و یک نفر که میتواند مشکل را به خوبی مطرح کند را مسئول توضیح دادن مشکل کنید (می توانید آن فرد خودتان باشید) و با مدیر صحبت کنید و بقیه بچه ها هم حرف شما را تصدیق کنند و بگویند بله درست است .

4.خانواده بهترین پشتیبان است :


در صورتی که بازهم مدیر اقدامی نکرد می توانید این راه حل را بکار بگیرید . معمولاً وقتی پای پدرو مادر برای این کار به مدرسه باز شود ، مدیر مدرسه حتماً اقدامی خواهد کرد . کافی است این موضوع را با خانواده ی خود مطرح کنید . بگویید که فلان معلم بد اخلاق است . از اقدامات خودتان هم که انجام دادید تا در کلاس بهترین باشید و نظر معلم را جلب کنید به خانواده بگویید( دقت کنید که واقعاً باید این کار ها را انجام داده باشید) . مثلاً بگویید من همه ی مشق هایم را انجام میدهم ، سر کلاس منظم می نشینم و….. . از ناراضی بودن همکلاسی هایتان هم برای خانواده بگویید تا آن ها را مجاب کنید که به مدرسه بیایند و با مدیر در مورد معلم بد اخلاق صحبت کنند .

اگر نمی توانید والدین خود را مجاب کنید با تهیه ی محصول زیر خواهید توانست به راحتی والدین خود و حتی اطرافیان خود را هم در هر مسئله ای مجاب کنید و با آن ها توافق کنید 




دانلود فایل ها

برای این مجموعه فایل پیوست ارائه نشده است

نظرات

به این مقاله امتیاز دهید
نظر یا سوال خود را بنویسید



برای ارسال نظر باید در سایت لاگین کرده باشید

راه های موثر برای دور بودن از تنبلی در زندگی


راه های موثر برای دور بودن از تنبلی در زندگیمجموعه : رازهای موفقیت راه های موثر برای دور بودن از تنبلی در زندگی راه های موثر برای دور بودن از تنبلی در زندگی همیشه تنبلی باعث عقب افتادن از زندگی میشود در ادامه با راه های موقر برای دور بودن از تنبلی در زندگی را دنبال کنید.



تنبلی مشکلی که این روزها همه را با خود درگیر کرده است و از عوارض آن می توان به عدم پیشرفت در کارها و زندگی و همچنین چاقی اشاره نمود. می گویند ما نسل تنبلی هستیم. این را آدم های نسل قبل می گویند و بعدش شرح کوشش های مدامشان را هم ضمیمه حرف هایشان می کنند و «زرنگ» بودنشان را به رخمان می کشند.

 

می گویند ما نسل تنبلی هستیم اما منظورشان دقیقا تنبلی به معنای «انجام ندادن هیچ کاری» نیست. منظورشان بیشتر این است که ما کارهایمان را عقب می اندازیم. دیر تصمیم هایمان را عملی می کنیم و به قول روان شناس ها «اهمال کار» یا «تعلل ورزیم».

 

البته خیلی هم بیراه نمی گویند. جمله «مشکل اصلی من این است که تنبلی می کنم» اعترافی است که ترجیع بند در دل های خودمانی ما نسل سومی ها و شما نسل چهارمی هاست.اما واقعا اهمال کاری همیشه همین قدر منفی است؟ چه کسانی اهمال کارند؟ و چه طور می شود اهمال کار نبود؟ «زندگی ماهرانه» این شماره راست کار اهمال کارهای حرفه ای است.

 

«گرایش فرد برای به تاخیر انداختن آغاز یا انجام کارهای مهم تا سرحد رنج و زحمت و ناراحتی». این تعریف آکادمیک و قلمبه سلمبه روان شناس ها از اهمال کاری است. با این حساب خیلی از ما لااقل در دوره ای کوتاه از زندگی مان اهمال کاری را تعریف کرده ایم اما بعضی ها هستند که اهمال کاری جزیی از شخصیتشان است.

 

یعنی همان اول بسم الله باید اهمال کارهای گاه به گاهی را از اهمال کارهای بالفطره جدا کرد. تازه این اول ماجراست. اهمال کاری طبقه بندی های دیگری هم دارد.

راه های موثر برای دور بودن از تنبلی در زندگی

کلا روان شناس ها حالشان خوب است! اول می آیند ویژگی های منفی آدمیزاد را درمی آورند و ردیف می کنند و هشدار می دهند، بعدش می گویند البته این ویژگی های منفی همیشه هم بد نیستند!

 

اهمال کاری هم همین طور است. حالا بگذریم از اینکه خود روان شناس های اهمال کاری کرده اند و مطالعه این درد همیشگی بشر را تا همین 20 سال پیش عقب انداخته اند. تازه حالا بعد از چند سال به این نتیجه رسیده اند که ما اهمال کاری خوب هم داریم.

 

قضیه اینجاست که ما دو جور اهمال کار داریم. نوع منفی اش، آنهایی هستند که بهشان می گویند «اهمال کار منفعل». همین طور که از اسم این اساتید برمی آید، آنها در مقابل وسوسه به عقب انداختن کارها کاملا تسلیمند و اساسا (اسمایلی بهنام تشکر در ساختمان پزشکان) توانایی تصمیم گرفتنشان مشکل دارد.

 

برعکس «اهمال کارهای فعال» هستند. این آدم ها عمدا و آگاهانه کارهایشان را عقب می اندازند! آنها خودشان می دانند که اگر کارهایشان را عقب بیندازند هم می توانند در دقیقه 90 انجامش دهند و هم آن را بهتر انجام می دهند و هم دست آخر از نتیجه کارشان راضی ترند. پس اگر اهمال کاری مثبت دارید اصلا احساس گناه کنید و اهمال کار بمانید و خوش باشید!

 

اهمال کاری از کجا می آید؟

خب! حالا دوباره برگردیم سر اهمال کاری منفی. به نظرتان چرا آدم ها اهمال کاری می کنند. خیلی ها – مخصوصا آنها که یک اهمال کار روی اعصاب دور و برشان دارند – جوابشان بیشتر به فحش شبیه است و اهمال کارها را با انواع و اقسام برچسب های روانی مثل «بی مسوولیتی» و «بی وجدانی» و ویژگی های غیرقابل چاپ دیگر همراه می کنند.

 

اما راستش را بخواهید باید وارد دنیای اهمال کارها بشوید تا بدانید پشت این «پشت هم اندازی» همیشگی علت های نادیده دیگری هم هست.

 

1- از شکست می ترسند

عمرا به ذهنتان برسد که اهمال کارها برای موفقیت خودشان پشیزی ارزش قائل شوند. اما باید خدمتتان عرض شود که دقیقا برعکس. بعضی از اهمال کارها چنان موفقیت برایشان مهم است که بزرگترین دغدغه شان این است که «نکند موفق نشوم»، «نکند فلان کارم را خوب انجام ندهم».

 

برای همین کلا به استقبال کار نمی روند و از ترس شکست، کاری که احتمال شکست هم در آن وجود دارد (یعنی همه کارها) را عقب می اندازند. کلا پیچیده اند این اهمال کارها.

 

2- معیارهایشان برای کار خوب زیادی بالاست

شما یادتان نمی آید. یک زمانی ما توی همین صفحه یک مطلب داشتیم با تیتر «کمالگراها به بهشت نمی روند». همان جا هم پته آدم هایی که توی ذهنشان فقط نمره 20 و رتبه 1 و مدال طلای موفقیت و بقیه حتی نمره 19 و رتبه 2 و مدال نقره یک شکست تمام عیار به حساب می آید را ریختیم روی آب.

 

این آدم ها که بهشان می گویند کمالگرا، مستعد اهمال کاری هم هستند. آنها خیلی معیارهای بالایی برای موفقیت دارند و اگر احتمال دهند که به آن معیارها نرسند، انگیزه شان می آید پایین یا کلا بی خیال می شوند یا فوقش کارشان را عقب می اندازند.

 

3- خودشان را دست کم می گیرند

آدم های اهمال کار خودشان و کارهایشان را دست کم می گیرند. وقتی تو کارهای کوچکت را دست کم بگیری، خب معلوم است که زمان انجام دادنش هم خیلی برایت اهمیت ندارد. بالاخره زندگی روزمره از همین کارهای کوچک و جزیی تشکیل شده و اگر همین ها را هم به حساب نیاورید، فقط خستگی آخر روز توی تنتان می ماند و اهمال کاری مزمن توی روانتان.

 

4- نمی توانند نه بگویند

خب پسر خوب! دختر خوب! یه نه ناقابل بگو و نه خودت را توی دردسر بینداز و نه دیگران را از انتظار ذله کن. بعضی از اهمال کارها کلا مهارت نه گفتن ندارند. به همه می گویند بله و سر خودشان را شلوغ می کنند و زمانشان را نمی توانند مدیریت کنند و هی کار همه با هم عقب می افتد.

 

تازه این بخش آگاهانه ماجراست، در ناخودآگاهتان شما دارید از کسانی که این قدر کار ریخته اند روی سرتان انتقام می گیرید و عمدا کارهایشان را عقب تر هم می اندازید. گفتم که اهمال کارها آدم های پیچیده ای هستند. گفتم یا نگفتم؟

 

اهمال کارها منطق ندارند

اهمال کارها برای اهمال کاری خودشان، دلیل هایی دارند. دلیل هایی که می توان آنها را «باورهای غیرمنطقی اهمال کارانه» نامید. افراد اهمال کار اول باید این باورهای غیرمنطقی را بشناسند تا بتوانند رفتارشان را تغییر دهند. جالب اینجاست که اهمال کارها فکر می کنند افراد موفق هم همین باورها را دارند، درصورتی که افراد موفق هیچ کدام از این باورها را ندارند.این باورها و وجه غیرمنطقی شان را اینجا ردیف کرده ایم.

 

1- به تاخیرانداختن کارها باعث عملکرد دقیق و حفظ اعتماد به نفس می شود.

چالش: همیشه هم این طور نیست. بعضی وقت ها به تعویق انداختن کارها موجب انجام نشدنشان می شود یا باعث می شود به خاطر استرس زمان پایان کار غیردقیق تر انجام شود.

 

2- تاخیر، باعث می شود فشار روانی از بین برود و شخص می تواند آزادانه و آسان کارش را انجام دهد.

چالش: تاخیر گاهی خودش باعث فشار روانی است.

 

3- این کاری است که سال ها آن را انجام داده ام و تقریبا از آن خسته شده ام، پس دیگر میلی به انجام آن ندارم.

چالش: مشکل با کار تکراری را باید خود کار حل کرد، نه با به تعویق انداختنش.

 

4- تاخیر و انجام دادن کار در آخرین لحظات باعث صرفه جویی در وقتم خواهد شد.

چالش: گاهی تبعات انجام کار در دقیقه نود خودش وقت گیر است. در ضمن کار تمام نشده خودش درگیری های ذهنی ایجاد می کند که به صورت پنهان وقت آدم را می گیرد.

 

5- امروز کاری بهتر و لذت بخش تر پیش رو دارم که با از دست دادن آن معلوم نیست فردا چنین وضعیتی داشته باشم، پس همان بهتر که کار امروز را به فردا بیندازم.

 

چالش: این را لذت گراها خیلی باور دارند. اما واقعیت این است که همیشه کارهای لذت بخش و غیرلذت بخش محتملی در هر روز وجود دارند. اگر ما کلا کارهای لذت بخش را ترجیح دهیم، همیشه بهانه ای برای به تعویق انداختن کارهای غیرلذت بخش وجود دارد. ضمنا می شود دنبال راه هایی برای لذت بخش تر کردن همان کارهای ناخوشایند هم بود.
راه های موثر برای دور بودن از تنبلی در زندگیاهمال کاری همیشه هم بد نیست. خیلی وقت ها واقعا لازم است که ما تصمیم گیری هایمان را عقب بیندازیم تا بتوانیم تصمیم بهتر و عاقلانه تری بگیریم. درست است که این موارد از بدیهیات است اما باور کنید بعضی ها همین بدیهیات را رعایت نمی کند. این چهار موقعیت که در آن لازم است اهمال کار باشیم را عجول ها دقیق تر بخوانند.

 

1- وقتی وقتش نیست

وقتی که هیچ فشار زمانی خاصی وجود نداشته باشد، لازم نیست که فورا تصمیم بگیرید. مثلا وقتی که شما تازه 15 سالتان است، تصمیم برای ازدواج اصلا ضروری نیست.

 

2- وقتی اطلاعات کافی نیست

وقتی که هنوز اطلاعات کافی نیست و تصمیم گرفتن فوری اصلا عاقلانه نیست. مثلا وقتی که می خواهید انتخاب رشته کنید اما هنوز نمی دانید در رشته های مختلف دانشگاه چه خبر است. البته یادتان باشد که چیزی به نام «اطلاعات کامل» افسانه ای بیش نیست و این جور وقت ها هم نباید آن قدر وسواس به خرج دهید و اطلاعات اضافی انبار کنید.

 

3- وقتی که موضوع خیلی پیچیده است

بعضی وقت ها تصمیم آن قدر پیچیده، چندبعدی و سرنوشت ساز است که واقعا بهتر است برای تصمیم گرفتن وقت بگذارید و همه جوانب را بسنجید. تصمیم به ازدواج، طلاق و بچه دارشدن در سطح اول و تصمیم به تغییر رشته، تغییر شغل، تغییر محل کار یا زندگی در سطح دوم این تصمیم ها هستند.

 

4- وقتی که اولویت های دوفوریتی دیگری هم هستند

بعضی وقت ها ما یک تصمیم معمولی باید بگیریم اما ناگهان اتفاقی می افتد که تصمیم گرفتن درمورد آن اولویت بیشتری دارد. مثلا وقتی که یکی از اعضای خانواده تصادف کرده است، تصمیم گیری درباره خریدن لپ تاپ را باید عقب انداخت.حتما می گویید اینکه معلوم است! نه جانم معلوم نیست! خیلی ها به همین راحتی این اولویت ها را تشخیص نمی دهند یا آن قدر خود خواهند که خودشان نمی خواهند تشخیص دهند.

 

کار امروز را به فردا نینداز!

به گمانم اگر مطلب را تا حالا درست گرفته باشید، اصلا نیازی به این بخش پیشنهادها نیست. اما به هر حال تنبلی است و هزار درد بی درمان. این چندتا راهکار برای غلبه بر اهمال کار درونتان پیشنهاد می شود.

 

1- اهمال کاریتان را بشناسید!

بدانید چه نوع اهمال کاری هستید. فعال یا منفعل؟ همیشگی یا موقت؟ اگر یک اهمال کار همیشگی منفعل هستید، لازم است که بروید مرحله بعد وگرنه با اهمال کاری خوبتان حال کنید.

 

2- خوبی و بدی اهمال کاریتان را ردیف کنید

کدام کارهاست که آنها را به تاخیر می اندازید؟ این کارها را یکی یکی یادداشت کنید، بعد جلویش یک جدول خوبی ها و بدی ها بکشید و ببینید هرکدام از این کارها چه قدر سود د ارد و چه قدر زیان. این جوری میزان ضرری که کرده اید درست تر تخمین زده می شود.

 

4- برنامه بریزید

 به گزارش پارس ناز حالا که به عمق ورشکستگی خود پی بردید، می توانید بنشینید مثل بچه آدم برای «برون رفت از بحران» (اسمایلی کارشناس های بخش خبری تلویزیون خودمان). برنامه بریزید. برای برنامه ریزی هم کارهای عقب مانده تان را به قول علما «الاهم و فی الاهم» کنید، یعنی اولویت ها را معلوم کنید، بعد برای انجامشان برنامه بریزید.

 

5- هدف ها را لقمه لقمه کنید

خیلی وقت ها چون که فقط رسیدن به هدف های درشت درشت به ما حال می دهد، کلا با زندگی روزمره حال نمی کنیم. هر روز که آدم به یک هدف بزرگ نمی رسد. برای همین هم کارهای کوچک راهی عقب می اندازیم. به جای هدف های بزرگ، هدف های کوچکتر و کوتاه مدت تر را انتخاب کنید؛ مثلا برای هدف کلی و وسیعی مثل ادامه تحصیل باید

 

هدفتان را آن قدر خرد کنید تا به هدف های کوچکی مثل «پرسیدن درباره منابع از فلان افراد» و «خریدن منابع از فلان کتابفروشی در فلان بازه زمانی» برسید.

 

6- به خودتان جایزه بدهید

هرکدام از کارهای کوچک یا بزرگی که تا به حال عقب افتاده بودند را که انجام دادید خودتان را تشویق کنید تا ادامه راه برایتان خوشایند باشد.

اینها را دیدین؟ ، امیدواریم مورد پسند شما باشند





  • 1
    6081749917 420