پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (DAS) - آکادمی 2080
× فروشگاه تغییر رمز تولیدمحتوا دعوت به همکاری قوانین تولید پروفایل راهنمای کاربران پرسش پاسخ سوابق سفارش تیکت سبد خرید
YOUR HTML GOES HERE
پروفایل بالا


مشاهده

آکادمی 2080 ، آموزشی با کیفیت برای همه

ارائه ی دوره های آنلاین و تخصصی - ارتقا شغلی ، دانشگاهی و آکادمیک

نام محصول : پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (DAS)


اضطراب مرگ از دیدگاه روانشناسان

بلسکی اضطراب مرگ را افکار، ترس ها و هیجانات مرتبط به واقعه پایانی زندگی و فراتر از حالت عادی زندگی  می داند. جونز و همکاران اضطراب مرگ را ترس آگاهانه و ناخودآگاه از مرگ یا مردن می دانند.

معرفی پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (DAS)

این پرسشنامه در سال توسط تمپلر ساخته شده است.

پرسشنامه DAS به سنجش میزان اضطراب و ترس از مردن در افراد در سه مولفه زیر می پردازد:

  • اضطراب مرگ صرف
  • عامل عمومی
  • ترس از درد و جراحی

این پرسشنامه دارای 15 سوال است و جواب هر سوال به صوت بله و خیر می باشد.

پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر، دارای روایی و اعتبار و همچنین نمره گذاری نیز می باشد.

مزیت و ویژگی این محصول چیست؟
ویژگی ها محصول
تعداد سوالات:15
تعداد صفحات:5
تعداد مولفه:3
نمره گذاری:دارد
روایی:دارد
اعتبار:دارد
نویسنده:تمپلر
سال ساخت:1970
موارد استفاده:پژوهش، ارزیابی
نوع فایل:PDF/Word


تعداد صفحات : 8 صفحه



هزینه ی محصول کامل :
2/000 تومان

دانلود فایل ها

موارد زیر را هم ببینید ، حدس می زنیم بپسندید


اینها هم توسط محمد جباری تهیه شده است


از جدیدترین های ما هم دیدن کنید

نظرات

به این محصول امتیاز دهید
 
نظر یا سوال خود را بنویسید



برای ارسال نظر باید در سایت لاگین کرده باشید
 

ویژگیهای معلم در شیوه نوین تدریس


تدریس سنتی یا تدریس نوین کدامیک ؟ وقتی صحبت از یادگیری و آموزش به میان می آید بلافاصله کلاسی متشکل از چندین صندلی و یک تخته سیاه در نظرها مجسم می شود که معلمی که پشت به تخته سیاه در حال صحبت برای عده ای از دانش آموزان در سکوت کامل و بی حرکت به حرف های او گوش می دهد. لطفاً دوباره قسمت آخر جمله اخیر را تکرار کنید! در سکوت کامل و بی حرکت!! الگویی اگر دانش آموز سؤالی بپرسد که در سطح کلاس نباشد و یا حرکتی انجام دهد که مانع از رخ دادن یادگیری شود همه چیز به هم می ریزد و یادگیری رخ نمی دهد. سکوتی کامل و بی حرکت، حالتی کاملاً انفعالی برای طی مسیری که باید گام به گام پاس شود تا سرانجام دانایی در قالب مدرکی به نام گواهی تحصیلی به دانش آموزان اعطا، گردد


رای اینکه شیوه سنتی را  با روشهای تدریس جدید مقایسه کنم  من  هیچکدام را رد نکردم  بلکه شیوه نوین را  کندوکاور کردم و اموزش از طریق وبلاگ نویسی را  که دارد جایی در نظام اموزشی ما پیدا میکند  توضیح دادم  و انواع وبلاگهای آموزشی را  برشمردم و این خود مبین  برتری یک شیوه اموزشی است  الان دیگر کسی  این مقایسه را نمیکند بلکه در میان شیوه های آموزشی  نوین  به دنبال بهترین هستند 

تدریس سنتی یا تدریس نوین  کدامیک ؟

وقتی صحبت از یادگیری و آموزش به میان می آید بلافاصله کلاسی متشکل از چندین صندلی و یک تخته سیاه در نظرها مجسم می شود که معلمی که پشت به تخته سیاه در حال صحبت برای عده ای از دانش آموزان در سکوت کامل و بی حرکت به حرف های او گوش می دهد.

لطفاً دوباره قسمت آخر جمله اخیر را تکرار کنید! در سکوت کامل و بی حرکت!! الگویی اگر دانش آموز سؤالی بپرسد که در سطح کلاس نباشد و یا حرکتی انجام دهد که مانع از رخ دادن یادگیری شود همه چیز به هم می ریزد و یادگیری رخ نمی دهد. سکوتی کامل و بی حرکت، حالتی کاملاً انفعالی برای طی مسیری که باید گام به گام پاس شود تا سرانجام دانایی در قالب مدرکی به نام گواهی تحصیلی به دانش آموزان اعطا، گردد.

با پیدایش فناوری های جدید در عصری که به دوران طلایی معروف شده و ارتباطات به یاری ابزارهای جدید، شکل تازه ای به خود گرفته و بسیار گسترده تر شده است، بی شک مقوله ی تعلیم و تربیت و یادگیری نیز دستخوش تغییرات عمده و عدیده ای قرار گرفته است. به گونه ای که دیگر روش های سنتی در بسیاری از جوامع پیشرفته و حتی در حال توسعه، کارآمد، پاسخ گو و نتیجه بخش نیست

ولی متاسفانه با بررسی وضعیت فعلی آموزش در ایران متوجه می شویم که به هر حال هنوز بی راهه های فراوانی است که آموزش و پرورش در آن گرفتار آمده است. در دوره ی آموزش عمومی آمده ایم و بحث مربوط به ارزشیابی مستمر و آزمون های عملکردی را مطرح کرده ایم ولی آیا این مباحث برای کلیه افراد نهادینه شده است و از طرف دیگر آنها تا چه حد در دوره های بعد آموزشی ادامه می یابند؟ دانش آموزان با هر میزان سواد و هر مقدار که بر فعالیت های عملکردی تسلط داشته باشند و حتی در هر رشته ای اعم از انسانی یا فنی که علاقه مند به ادامه تحصیل باشند در چالشی به نام کنکور گرفتار می شوند. غولی که همه را به مبارزه می طلبد و برنامه ریزان هم به طور کلی نمی توانند به آینده توجه داشته باشند، چرا که همه باید عملکرد و فعالیت های عملی را کنار بگذارند و دانش بیاموزند، تست بخوانند، تست زدن یاد بگیرند و در نهایت این صرفاً دانش است که امتحان گرفته می شود و در این میان آنچه مورد توجه قرار نمی گیرد همان آزمون ها و فعالیت های عملکردی است.

 توسعه و ضرورت اصلاح  نظام تدریس  سنتی:

امروزه، تقریباً تمام کسانی که به هر نحو طرفدار توسعه و اصلاحات هستند در همه جای دنیا از آموزش و پرورش شروع می کنند، چه توجه به اصل تعلیم و تربیت و تلاش در راه آن می تواند امر توسعه را پیش ببرد و با مسیر جهان هماهنگ کند. رویکرد های برآمده از عصر جدید ارتباطات و فناوری ها در تعلیم و تربیت از جمله دیدگاه حداکثری مبتنی بر خود یادگیری، چگونه یادگیری (فراشناخت)، یادگیری فرآیند مدار و مستقل، موجب حرکت تدریجی در باز تعریف مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت شده است. سواد، علم، تدریس، معلم، شاگرد، محتوای درسی و مدرسه در حال احراز تعاریف جدید هستند

باید باور کنیم که آموزش و پرورش دیگر معنا و مفهوم دیگری پیدا کرده است. ارتباطات جهانی که در پرتو فناوری های جدید شکل گرفته، منابع مختلف دانش برای افراد را فراهم ساخته و بدین ترتیب یادگیری از کلاس درس و مدرسه و خانواده خارج شده است و گستره ی آن را به سطح شهر، جامعه و جهان توسعه داده است. دانش آموزان در بمباران تبلیغات انواع رسانه ها گرفتار آمده و گویا در این میان آنکه تربیت نمی کند آموزش و پرورش است. همه از کودک و جوان می گویند و همه هم قصد دارند او را برای آینده تربیت کنند ولی هر کس هم راه خود را می رود و متاسفانه در این میان آنچه باقی می ماند مخروبه ای است که آموزش و پرورش باید ابتدا آبادش کند بعد از اگر فرصت داشت متکفل تربیت او هم می شود.

 در حالی که دانش آموزان ما هنوز، اغلب در کلاس هایی درس می خوانند که بیشتر مطالب به صورت سنتی و در قالب سخنرانی تدریس می شوند و دانش آموز درجریان یادگیری، فعالانه به کار گرفته نمی شود. در این شیوه، معلم سعی می کند که با زحمت و تلاش بسیار، مفاهیم اندوخته شده در ذهن خود و یا کتاب درسی را به گونه ای به دانش آموزان تفهیم و تلقین کند. در حالی که برای تربیت صحیح و ساختن شخصیت دانش آموز به عنوان انسانی مفید، کارآمد و اثر بخش، می یابد با درکی صحیح، نسبت به اهمیت ارتباط معلم و شاگرد، این رابطه را در قالب یک تعامل دوسویه، توسعه داده و از آن به نحو مطلوبی بهره برداری کنیم، امروزه توجه به رشد روزافزون کمیت دانش بشری ما را وادار به تجهیز دانش آموزان به دانش و مهارت هایی می کند که همیشه در همه جا به کار آنان بیاید. امری که صرفاً با به کارگیری شیوه های نوین تدریس امکان پذیرست.
 تا وقتی که شیوه های نوین تدریس توسط معلمان پذیرفته و اجرا نشود صحبت از ورود رایانه به کلاس ها و مدارس، کاری بیهوده است. چه اگر رایانه به مجموعه ی وسایل مدرسه و دفتر اضافه شود و حتی با خرید رایانه های متعدد، شبکه ای هم در آموزشگاه ایجاد شود ولی معلمان به طور کلی ندانند که چه کنند تمام فعالیت ها و هزینه ها را به اشتباه برده اند.

وقتی دیگر تاکید آموزش و پرورش برانتقال دانش نبود، نقش مدرسه تفاوت بسیاری خواهد کرد. معلم، دیگر انتقال دهنده ی صرف اطلاعات به دانش آموزان نخواهد بود. آموزش و پرورش به جای پرداختن به مواد درسی به کل انسان می پردازد و به تمام ابعاد زندگی او توجه می کند وعلم در نظام جدید آموزش و پرورش در مقام یاور در بالندگی انسان، ایفای نقش می کند نه انتقال دهنده ی اطلاعات. شاگرد، پرسشگر و فعال است نه شنونده ای منفعل و پذیرا. امروزه، با دسترسی فراگیران به اینترنت و گذرگاه های گوناگون کسب اطلاعات و بالطبع تاثیرپذیری از فرهنگ جهانی و غیر بومی، اقتدار علمی معلم رفته رفته رنگ می بازد. از همین روست که آموزش و پرروش ناگزیراست کارکردهای نو مستلزم نگاهی نو به نظام آموزش و پرورش است. نگرشی نو در ابعاد و محورهای گوناگونی چون تعاریف، اصول، اهداف، ساختار، محتوا، مدیریت و منابع انسانی. در کشور ما نیز تغییرات و نگرش های برآمده از تحولات عصر کنونی،نیاز ها و انتظارات جدیدی را از آموزش و پرورش شکل می دهد.

آیا آموزش نوین تامین کننده نیازهاست یا سنتی:  

اگر خود را در محدوده ی آنچه هستیم واقع بینانه ببینیم، متوجه خواهیم شد که آموزش و پرورش کنونی ما نه تامین کننده ی دیروزمان بوده و نه برآورنده ی توقعات بر حق امروزمان. رفاه نسبی در جهان امروز، نتیجه ی آموزش و پرورش پویای کسانی است که با توجه به نیازهای زمان و گریز از تعصبات ناروا خود را مسئول بهزیستی انسان ها می دانند و در سخت ترین شرایط به دنبال بهروزی همگانند. باید گفت اختراعات شگفت انگیز و امیدواری های روزافزون، الهام گرفته از اندیشه های کسانی است که همگان را وامدار خود کرده است و ما همچنان منفعلانه، چشم به راه آنان هستیم تا بی آن که سهمی در این دستاوردها داشته باشیم برداشت کننده ی دست دومی از پدیده های رفاهی و اختراعی دیگران با هزینه های سرسام آور باشیم

 معلم کارآمد در روش تدریس جدید :

همه، معلمی را شغل مهمی معرفی می کنند و مهم تر از محتوا و حتی برنامه ی درسی کسی است که قصد ارائه محتوا را دارد. آیا همه معلمان با هوش و کارآمد هستند؟ آیا می توان ملاک هایی برای شایستگی یک معلم تصور کرد؟ یا این که معلمان همگی یکسانند و ملاک مشخصی برای شایستگی یکی بر دیگری وجود ندارد؟ آیا ذاتاً برخی از افراد، معلم به دنیا می آیند یا معلمی حرفه ای است که بعضی ها آن را بهتر یاد می گیرند؟ این سئوالات، مطالب مهم و حیاتی می باشند که می بایست به آنها پاسخ های دقیق داد. به طور کلی تحقیقات اخیر نشان داده که هوش وشخصیت معلم در مقایسه با توان علمی و کاربردی او در کلاس از اهمیت کمتری برخوردار است.

به عقیده ی ((مک دانلد)) معلمان خوب قادرند یادگیری دانش آموزان را افزایش داده و از طریق پاداش دادن به دانش آموزان و دادن امکانات بیشتر برای آموختن، سطح انگیزه ی آنان را بالا ببرند.به عقیده ی ((ونینگ و گلاور))، در کنار نقش های مورد نظر، معلمان خوب که از آنها به نام معلم کارآمد نام می بریم، قادرند قدرت تفکر دانش آموزان را پرورش داده، رشد او آنها را تسهیل سازند و به خوبی از عهده ی کلاس برآیند. به منظور بررسی ویژگی های مورد نظر، شاید صلاح باشد آنها را با تعمق بیشتری بنگریم زیرا چنانچه مونتانا تصریح نموده علی رغم پژوهش های انجام شده در خصوص ویژگی های معلمان کارآمد و موفق، هنوز یافته ها و اطلاعات اندکی موجود است. این مسأله البته تعجب آور نیست زیرا عوامل زیادی در بیرون از معلم وجود دارند که وضعیت را پیچیده می سازند، مانند: سن، توانایی و زمینه هایی اجتماعی، اقتصادی دانش آموزان، موضوع تدریس، محیط مدرسه و ... به عقیده ی مونتانا آنچه برای یک معلم به صورت مجموعه ای از شرایط، عمل می کند می تواند برای همان معلم در شرایط دیگر کارایی نداشته باشد

ویژگیهای معلم در شیوه نوین تدریس:

در هر صورت مشخصه هایی به شرح ذیل برای یک معلم کارآمد  متناسب با روش تدریس نوین ذکر کرده اند :

1-  توانایی جذب دانش آموزان و دانشجویان

2-  پرورش مهارت های فکری

3-  یادگیری و ارزیابی آن

4-  یادگیری مداوم

5-  اداره کلاس

6-  رفتار های کلاسی شامل انعطاف پذیری در روش، اشتیاق در کار و...

با دقت در مشخصات فوق به مواردی می رسیم که لازمه ی جامعه ی امروز است. شاید بتوان هدف تعلیم و تربیت را پرورش قوه ی تفکر دانش آموزان دانست و چون یادگیری معنادار، به ویژه برای رشد قوای فکری دانش آموزان با اهمیت می باشد، معلمان موفق می توانند فعالیت های آموزشی را معنادار سازند.بدین منظور یک معلم کارآمد، یادگیری جدی دانش آموزان را طوری هدایت می کند که با دانش قبلی آنها همسانی داشته باشد تا دانش آموزان بتوانند دانش جدید را به نحوی منطقی در حافظه ی خود سازمان دهند. زیرا یادگیری مداوم، محتاج سازماندهی منطقی مطالب با یکدیگر است.

برای رسیدن به هدف فوق معلم کارآمد نمی تواند به تکنولوژی و فناوری های جدید پشت کند. با یادگیری مداوم است که معلم می تواند به افق های جدید در آموزش توجه کند. متاسفانه تعداد زیادی از معلمان همزمان با شروع تدریس،یادگیری خود را متوقف می کنند و به جزوه هایی که روزگاری نوشته اند قناعت می کنند" در حالی که جهان در حال تغییر به سرعت از کنار آنها گذشته است و به سرعت آنها در وضعیتی قرار می گیرند که دیگر نمی توانند تدریس کارآمد داشته باشند. یک معلم کارآمد معمولاً تحولات مربوط به رشته ی خود را تعقیب می کند و دائماً مهارت های خویش را بهبود می بخشد. آنها در حال آموختن هستند. به عبارتی دیگر آنها دائماً در حال شاگردی کردن هستند.

اینها را دیدین؟ ، امیدواریم مورد پسند شما باشند


 



  • 1
    0
    9677121026 468